علیعلی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

علی شیطون بلا

تقویم 93ما با کلی تاخیر

  اینم تقویم ٩٣ ما البته با کلی تاخیر انشاالله سال بعد تلافی میکنم چند تاشو انتخاب کردم بدم برامون چاپ کنم پسر خوشمل من                   دوست داریم یه عالمه ...
1 ارديبهشت 1393

مادرم روزت مبارک

  مامانای نی نی وبلاگی روزتون مبارک     از همین جا دست دو تا مامانای گلم رو میبوسم.انشاالله ١٢٠سال عمر کنن و سایه شون بالای سرمون باشه.     روز همه ی گل های  ایران مبارک   ...
31 فروردين 1393

14 ماهگیت مبارک

سلام سلام به عزیز دللللللللللللللم به پسر مثل اتیش مامان وای از دست تو گل پسر ١٤ماهگیتم تموم شد و همچنان چهار دست وپا راه میری. اصلا تلاشی واسه راه رفتن نمیکنی تنبل خان ولی روز به روز به شلوغیات اضافه میشه. وسایل خونه از دست شلوغیای تو قایم شدن. به همه چی گیر میدی و اخرش اینکه خراب شدشو تحویل مامان میدی .یاد گرفتی هر کاری ما میکنیم و تو تکرار میکنی. تا میگم علی نماز بخون میری جانماز مامان از کشو میاری و دراز میکشی ومیگی اااااللللللللللله اککککبر. .قربون پسمل نانازم برم. هرکی بخواد بره بیرون تورم باید ببره.وقتیم از بیرون میای خونه همچین جیغ و دادی میکنی که نگو. تا میگم علی بریم بیرون میری لباساتو میاری و ...
25 فروردين 1393

برف بهاری

عزیز دلم دیروز ١٠ فروردین  نعمت الهی برف شروع به باریدن کرد و همه رو شوکه کرد شکرت خدا ...
11 فروردين 1393

مروارید پنجم

سلام فندق مامان امروز دندون پنجم و ششمت از پایین در اومد مبارک عزیزتر از جونم .امروز دقیقا ١٣ ماه و ١٤روزه هستی. دیگی همه چیرو خوب میتونی بخوری البته به جز اجیل عید که ایشاالله سال بعد تلافیشو در میاری  
10 فروردين 1393

هفت سین 93

نوروز ٩٣ مبارک هفت سین ٩٣ ما  سبزه عروسکی هفت سین امسالمون با وجود شلوغ کاری علی جون یه کم عجله ای شد   سبزه ی عید عمه مامان خوشم اومد خواستم عکسشو داشته باشم شیرینی مشهدی که خودم درست کردم شیرینی گردویی رو هم خودم پختم   شیرینی هفت طبقه که مامان جون زحمت درست کردنشو کشیده اینم قند عسل ٩٣ ما ...
9 فروردين 1393

عید همگی مبارک

برایتان سال خوشحالی که باشد حالتان عالی برایتان تخمه و فندق,طلا و نقره در صندوق برایتان پسته در باز,برایتان خانه ای دلباز برایتان ماهی و سبزه,کبابی خوب و خوشمزه برایتان پرتغال وسیب,تراولهای نودر جیب برایتان بالشی از پر,برایتان کیسه های زر برایتان عطر و بوی مشک,سه گونی اسکناس خشک برایتان شربتی از قند,همیشه بر لبانتان لبخند برایتان کار و باری جور,خبرهای خوشی از دور در اخرصد سفر پرواز,کنید سال خوشی اغاز سلام به دوستای نازمون از همین جا عید ٩٣ رو به همتون تبریک میگم انشاالله سال خیلی خیلی خوبی براتون باشه عکسای نوروز رو هم بعدا میزارم ...
1 فروردين 1393

سیزده ماهگیت مبارک نفسم

سلام عشق ونفس مامان و بابا دیروز ١٣ ماه ازبهترین روزای زندگیمون سپری شد و گل پسری قدم تو١٤ماه گذاشت. ولی همچنان چهار دست وپا میری و اصلا تلاشی برای راه رفتن نمی کنی.از همه چی بالا میری به همه جا سرک میکشی.دیگه یه تیکه اتیش نیستی و خود اتیش شدی و پدر مارو در میاری و شلوغی و شیطونی میکنی و البته خرابکاری.از کارای جدیدت بگم .یاد کرفتی لباتو مثل غنچه جمع میکنی هو هو میکنی وادای هاپو در میاری.عاشق توپ و بادکنکی.وقتی دست یکی میبینی دستتو دراز میکنی طرفش و جیغ میزنی که بده به تو.یا وقتی دست یکی خوردنی میبینی چنان ابرویی میبیری از ما که انگار چند روزه هیچی نخوردی.خوردنی رو میگیری و چنان خوشحال میشی و با اون دستای نازت میزاری تو دهنت.وقتی کسی میخ...
26 اسفند 1392

سوتی های اتلیه

عزیز دلم نفسم همه چیزم چندتا از عکسای اتلیه رو برات میزارم که ببینی چقدر شلوغ و شیطونی مامان جون     نشسته بودی و داشتی اب بازی میکردی   لباساتم کثیف کردی   به همه جا نگاه میکردی جز دوربین فدای خنده هات بشم تا کلاه سرت میزاشتیم با سرعت جت برش میداشتی میخواستی کلاهتو برداری نزاشتیم گریه کردی   عاشق کفشدوزکتی خدایی این چه فیگوریه میخوای بفهمی اب از کجا میاد پسرم فضولیت گل کرده؟؟؟؟؟؟؟/ همش میخواستی به مامان گل بدی اینجام اب پاشیده به صورتت یه تیکه جواهری پسرم   لبارو دا...
19 اسفند 1392

عکسای اتلیه یکسالگی

سلام نفس مامان شنبه هفته قبل بردیمت اتلیه واسه عکس گرفتن ولی اصلا همکاری نکردی و همش بد اخلاقی میکردی و یکم غریبی چندتا عکس ازت گرفتیم که متاسفانه توی همه عکسا گریه میکردی.مجبور شدیم فرداش یعنی یکشنبه دوباره بریم.که بازم بدخلقی میکردی واز فضای اتلیه خوشت نمیومد .سه چهار ساعتی با ناز شما بازی کردیم .هرچی عروسک و اسباب بازی بود نشونت میدادیم که فقط یه لحظه بخندی و عکستو بگیریم .ولی انگار یه قفل گنده به لبات زده بودی که اصلا باز نمیشد .ولی بالاخره بعد سه روز پشتکار ما و گرفتن ٢٠٠تا عکس که فقط تو چندتاش لبخند میزنی .اونم چه لبخندی که گریه توش بیشتر معلومه.عمو و خاله عکاس هم که  از دوستای قدیمیمون هستن خیلی خیلی زحمت کشیدن که از...
19 اسفند 1392