علی نگو بلا بگو
مامانی این روزا شلوغ کاریهات زیاد شده.خیلی شلوغ وبا نمک شدی.میتونی خوب غلت بزنی ولی تا برمیگردی شروع میکنی به گریه کردن.همه چیزو میخوای بخوری
واسه همین تا یه چیزی گیرت میاد فوری میبری تو دهنت.
هنوز نمیتونی خوب بشینی ولی به کمک چندتا بالش میشینی وبعد چند دقیقه با کله می افتی و منم تا میتونم میخندم .پول ابمونم زیاد شده .اخه از دهن علی جون فقط اب میریزه وقتی هم که میخنده یکی میخواد اب دهن علی رو جمع کنه.غذای کمکی رم از اول شیش ماهگی شروع کردی
.فعلا فرنی و سرلاک میخوری ولی مزه ی همه ی غذاهارو میچشی ودوست داری
.تا قاشق از دهنت میکشم گریه میکنی که بازم میخوام
.قربون پسرشیکموم برم.
خیلی خوش خوراکی وهمه ی غذاهارو دوست داری.
چند روز بعدم دوباره واکسن داری .الهی بمیرم که بازم درد میکشی.خیلی خیلی دوست دارم
واکنون علی به روایت تصویر..................
می زنم تو سرتا
زبونتو ببر تو
میبینین تورو خدا
بخور بخور گشنه نمونی
علی در حال تلاش برای رفتن
چقد تو شیطونی
بوس بوس
انگشتتو در بیار!!!!!!!!!
اخ با این دستات بخورمت
جون دلـــــــــــــــم
علی انگشت به دهن
انگشتت کو؟؟؟؟؟؟؟
چیه داری کیفشو میبری
مامانی خوردنی نیستـــــــــــا
قربونت برم که داری اینجوری به چراغا نگاه میکنی
علی محو تماشای اسمان
مامانی ببین جوجو چه نازه
علی وجوجوی پسرخاله
پسرم تو کاپوت ماشین